کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم

کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم

khin_k3.jpg

سارا میتلند در کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم به طرح این پرسش می‌پردازد که چطور شد ما به فرهنگی رسیدیم که خودمختاری و فردگرایی، استقلال و رضایت را از هر زمان دیگری بیشتر ارج می‌نهد و درعین‌حال از تنهایی وحشت دارد. میتلند در این کتاب بسیار کاربردی راه‌حل‌هایی برای یافتن و لذت بردن از تنهایی در دنیای مدرن امروزی پیش روی مخاطب خود می‌گذارد. چگونه از تنهایی لذت ببریم در دسته‌ی کتاب‌های خودیاری قرار می‌گیرد و برگردان فارسی آن با ترجمه‌ی سما قرابی و از انتشارات هنوز در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

درباره‌ی نویسنده

سارا میتلند نویسنده‌ی انگلیسی‌تباری است که بیشتر آثار فانتزی مذهبی تألیف می‌کند. در میان آثار او رمان و داستان کوتاه نیز می‌توان یافت. سبک آثار او رئالیسم جادویی است. کتاب «دختر دارالسلام» از آثار میتلند است که موفق شد توجه زیادی به خود جلب کند.

چگونه از تنهایی لذت ببریم

در بین ما آن‌هایی که لذت تنها‌ بودن را چشیده‌اند نیازی به قانع‌شدن ندارند و نیاز هم نیست کسی به آن‌ها درس بدهد در تنهایی چه بکنند و چطور راضی باشند؛ اما آن‌هایی که ذاتاً جذب تنهایی نمی‌شوند به این کتاب نیاز دارند، و این نیاز دلیل دارد. سارا میتلند در کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم عنوان می‌کند که بسیاری اوقات نیاز است انسان تنها باشد؛ یا به دلیل انجام پروژه‌ای که تمرکز تمام و کمال ما را می‌طلبد یا هر دلیل دیگری.

 شاید ته دلتان بیشتر راغب به تنها‌ بودن باشید اما از کناره‌گیری از جمع هراس داشته باشید، یا گاهی به سبب جریاناتی چون طلاق و جابه‌جایی یا از دست دادن عزیزی ناچار به خلوت کردن‌ با خود شده باشید، شاید هم فقط می‌خواهید تنها باشید اما درعین‌حال از تنها ماندن می‌ترسید. درهرصورت این کتاب برای شماست.

نگاهی به تاریخ تنهایی و دید جامعه به آن

میتلند کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم را با تحلیل جامعه و بدبینی‌اش نسبت به افرادی که تنهایی را برمی‌گزینند آغاز می‌کند. دریکی از فصل‌های کتاب به این موضوع می‌پردازد که جامعه تنهایی را خجالت‌آور می‌داند، آن را محکوم می‌کند و از آن هراس دارد، و تغییرات این دیدگاه را در طول تاریخ بررسی می‌کند. به‌عنوان‌مثال جایی اشاره می‌کند که در قرون‌وسطی کلمه‌ی «دختر خانه» را برای تحسین استقلال دخترانی که ازدواج‌نکرده‌ و روی پای خود ایستاده‌اند به کار می‌بردند.

«روزی روزگاری و درزمانی نه‌چندان دور، کلمه‌ی «تنها» معنایی قهرمانانه و ماجراجویانه در خود داشت. در تک‌وتنها بودن رنجر تنها هیچ معنای بد و ناراحت‌کننده‌ای وجود نداشت و حتی ایالت تگزاس هم با افتخار ایالت تک‌ستاره نامیده‌ شده است. اخیراً اما رسانه‌ها افراد تنها را قاتلی زنجیره‌ای و یا متجاوز جنسی به تصویر می‌کشند.»

میتلند در چند فصل دیگر نیز به تاریخ تنهایی و نگاه جامعه به آن می‌پردازد. بعدازآن کتاب رنگ و بوی شخصی‌تری به خود می‌گیرد و بخشی آغاز می‌شود که نویسنده در آن از ترس می‌نویسد.

«به یاد داشته باش اندکی ترس از تنها بودن کاملاً طبیعی است. اکثر ما در محیط‌هایی اجتماعی بزرگ‌شده‌ایم که آشکارا به ما این پیام را منتقل می‌کرد که تنهایی برایمان بد است، برای سلامتی‌مان ضرر دارد، مخصوصاً سلامت روانی‌مان، و «آبرویمان» را هم می‌برد.»

آیا تنها ماندن برای سلامت روانی ما مضر است؟

سارا میتلند به این نکته اشاره می‌کند که تمام شواهد علمی درباره‌ی مضرات تنهایی و تأثیر آن بر جسم و روان انسان درباره‌ی افرادی صدق می‌کند که به‌ناچار تنها هستند، نه کسانی که به اختیار تنهایی را انتخاب می‌کنند. اصل حرف میتلند آن است که هیچ اطلاعات دقیقی درباره‌ی تأثیرات تنهایی، چه مثبت و چه منفی، در دسترس نیست چراکه به آزمایش گذاشتن این مفهوم دشوار است.

اوقات فراغت در دنیای مدرن

در آن بخش‌هایی از کتاب که روی خودیاری تمرکز دارند می‌توان راهکارهایی برای انس گرفتن به ‌تنهایی و لذت بردن از آن پیدا کرد. یکی از فصل‌های کتاب درباره‌ی انجام دادن کارهایی است که از تنهایی انجام دادنشان لذت می‌بریم. نویسنده در این بخش تغییرات شیوه‌ی وقت‌گذرانان افراد و تقسیم زمان را در طول تاریخ بررسی کرده و با گفتن از گذشته‌های بسیار دور که زمان کار و اوقات فراغت افراد بسیار نزدیک به هم بود، حرف‌هایش را آغاز کرده است.

آن زمان‌ها شغل بیشتر مردم کشاورزی بود و کشاورز‌ها بیشتر وقت خود را روی زمین، تنها یا با چند تن از اعضای خانواده، سپری می‌کردند؛ خرید کردنشان در بازار محلی رویدادی اجتماعی به‌حساب می‌آمد و دورهم جمع‌شدن‌هایشان در مناسباتی مثل پشم‌چینی گوسفندان که زمانی در اسکاتلند رایج بود خلاصه می‌شد.

«حالا اما بیشتر ما تنها کار نمی‌کنیم. محیط کارمان هم حتی اندکی به محیط خطرناک و شلوغ کارخانه‌های قرن نوزدهم که کارگران منزوی را در خود جای می‌دادند، شبیه نیست؛ اما در همین زندگی‌ پرمشغله و استرس‌آور امروزی‌مان هم زمانی که به اوقات فراغت خود فکر می‌کنیم، عادت داریم بیشتر به فعالیت‌های جمعی بیندیشیم تا فعالیت‌های تک‌نفره، و سرخودمان را که خوب با کار و روزمرگی و به خیال خودمان «فراغت» گرم کردیم، به‌سادگی می‌گوییم دیگر زمانی برای تنها‌ ماندن نداریم.»

با برداشتن قدم‌های کوچک تنهایی‌مان را پس بگیریم

میتلند توصیه می‌کند با قدم‌های کوچک شروع کنید. تنهایی بدوید یا تنهایی به ماجراجویی بپردازید. در کتاب آمده است که خوشبختانه ماجراجویی از آن دست فعالیت‌هایی است که جامعه هم با تنهایی انجام دادنش مخالفتی ندارد. خیال‌پردازی کنید؛ ایرادش کجاست؟ بزنید به دل طبیعت و تنهایی سفر کنید.

حفظ کنید

یکی از چیزهایی که میتلند در کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم ما را به انجام آن ترغیب می‌کند از بر کردن شعر، یادگیری یک زبان جدید یا حفظ کردن جدول تناوبی و چیزهای این‌چنینی است.

میتلند می‌گوید:

«داشتن ذهنی مرتب خلاقیت را افزایش می‌دهد و یادگیری چیزهای زیبا و کارآمد به فرد احساس امنیت می‌دهد و او را از وابستگی صرف به خودش آزاد می‌کند، و گفتی کمک می‌کند میان سلامت عقل و تنهایی تعادل برقرار شود.»

این از آن نکاتی است که شاید شما را به فکر فروببرد. یک شعر خوب که از بر باشید، اگر زمانی مجبور شدید تنها بمانید، مثلاً در چاهی گیر افتادید یا به غاری تبعید شدید، به‌جز فکروخیال‌کردن چیزی دارید تا سر خود را گرم آن کنید.

خرید کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم

 

معرفی کتاب ستاره بخش

معرفی کتاب ستاره‌بخش اثر جوجو مویز

رمان ستاره‌بخش اثری است از نویسنده‌ی محبوب و مشهور، جوجو مویز که در سال ???? منتشر شد و در رده‌ی آثار داستانی، تاریخی و عاشقانه قرار می‌گیرد. جوجو مویز در رمان ستاره‌بخش که براساس داستانی واقعی است، به نقل داستان چند زن می‌پردازد که طی برنامه‌ای، داوطلب می‌شوند تا به مناطق کوهستانی غرب ایالت کنتاکی سفر کنند و به سکنه‌ی این منطقه‌ی دورافتاده کتاب و امکانات آموزشی برسانند. رمان ستاره‌بخش اثر جوجو مویز با ترجمه‌ی شهرزاد صالحی به فارسی برگردانده شده‌ و به همت انتشارات میلکان منتشر شده است.

بر اساس داستانی واقعی

در دوران افسردگی بزرگ آمریکا، با تلاش‌های النور روزولت، برنامه‌ای به نام کتابداران اسب‌سوار در دستور کاردولت قرار گرفت که هدف آن بردن کتاب به مناطق دورافتاده‌ی ایالت کنتاکی و سوادآموزی به مردم آنجا بود. داوطلبان سوار بر اسب‌های خود از جویبارهای پوشیده از یخ عبور می‌کردند و با خورجین‌های پر از کتاب و ابزار ‌آموزشی از کوه‌ها می‌گذشتند تا آن‌ها را در میان مردمانی که به‌دور از امکانات لازم برای تحصیل و مطالعه زندگی می‌کردند، توزیع کنند. جوجومویز در رمان ستاره‌بخش داستان چند زن را روایت می‌کند که در این کتابخانه‌ی سیار به فعالیت مشغول‌اند و از ماجراهای سفرشان برایمان می‌گوید.

طرح داستان و شخصیت‌پردازی

جوجو مویز رمان ستاره‌بخش را بر اساس داستانی واقعی به نگارش درآورده است؛ ستاره بخش به لحاظ انتخاب موضوع بی‌مانند است چرا‌که گمان نمی‌کنم بتوان کتابی را یافت که به این موضوع پرداخته باشد. رمان ستاره‌بخش داستانی است حماسی، خنده‌دار، نفس‌گیر و هیجان انگیز؛ رمانی درباره‌ی دوستی میان چند زن، درباره‌ی عشق و درباره‌ی یک قدم فراتر نهادن. رمان ستاره‌بخش با دیگر آثار معاصری که به موضوع زنان پرداخته‌اند تفاوت دارد و شاید همین تفاوت است که مطالعه‌ی آن را تا این حد لذت بخش می‌کند. فهم داستان آسان است و سریع می‌توان در آن پیش رفت. نثر از سلاست زیبایی برخوردار است و سرعت خوبی دارد. شخصیت‌ها هرکدام به خوبی پرداخته شده اند و فوق‌العاده هستند.

صبور باشید!

صادقانه بگویم، اگر چندان مخاطب صبوری نیستید ممکن است اوایل کتاب کمی حوصله‌تان را سر ببرد؛ تا حدود ??? صفحه‌ی نخست کتاب اتفاق هیجان‌انگیز خاصی رخ نمی‌دهد؛ داستان به تدریج پایه‌گذاری می‌شود و در ??? صفحه‌ی نهایی است که همه‌چیز اتفاق می‌افتد. پس پیشنهاد من این است که اگر در ابتدا احساس کردید رمان ستاره بخش به خوبی تعریف و تمجیدهایی که از آن می‌شود نیست، به مطالعه ادامه دهید و من تضمین می‌کنم که خود خواهید فهمید این اثر ارزش زمانی را که برایش گذاشتید دارد، چرا که پایان رمان ستاره‌بخش جوجو مویز، بی نظیر و فوق‌العاده است.

ستاره‌بخش، اثری الهام بخش برای زنان

 این اثر شاید بهترین اثر تاریخی و فمینیستی باشد که زنان را برمی‌انگیزد، به آن‌ها نیرو می‌دهد و تشویقشان می‌کند تا هویت حقیقی‌شان را کشف کنند و از حقوق خود دفاع کنند؛ حتی اگر در شهری کوچک و زیر سلطه‌ی مردان خشن، بی‌سواد و متعصب زندگی می‌کنند. زنانی که در کتاب ستاره‌بخش درباره‌شان می‌خوانیم، همان‌هایی هستند که گرد‌ هم آمدند تا کتابخانه‌ای تأسیس کنند و سوار بر اسب، به خانواده‌هایی که تشنه‌ی دانستن، یادگیری، پیشرفت و تفریح هستند، کتاب برسانند. آن‌ها به زنان بسیاری کمک کردند تا اندکی از فضای خانه و خانه‌داری فاصله بگیرند و به دنیای داستان و خیال قدم بگذارند. کاری که آن زنان سال‌ها پیش انجام دادند، نسخه‌ی ابتدایی همان کاری است که شرکت آمازون امروز انجام می‌دهد.

اگر علاقه‌مند به مطالعه‌ی رمان ستاره‌بخش اثر جوجو مویز هستید، همین حالا می‌توانید آن را از وسایت کاواک خریداری نمایید.

https://www.cavack.com/Item/35913

 

معرفی کتاب دن کاسمورو

معرفی کتاب دن کاسمورو

 معرفی کتاب دن کاسمورو

دن کاسمورو که نخستین بار در سال ???? منتشر شد، اثری است از نویسنده‌ی محبوب برزیلی، ماشادو د آسیس که بسیاری از منتقدین آن را مانند دو اثر دیگر این نویسنده، یعنی خاطرات پس از مرگ براس کوباس و کینکاس بوربا از مهم‌ترین آثار این نویسنده و از ارزشمندترین آثار ادبیات رئال برزیل می‌دانند. کتاب دن کاسمورو اثر ماشادو د آسیس در ??? فصل کوتاه خاطرات بنتینیو سانتیاگو، ملقب به دن کاسمورو و دوران کودکی، نوجوانی و بزرگ‌سالی و ماجرای عشق و خیانت را روایت می‌کند. برگردان فارسی کتاب دن کاسمورو اثر ماشادو د آسیس با ترجمه‌ی عبدالله کوثری و از نشر نی در دسترس کتاب‌دوستان قرارگرفته است.

حسادت، موضوع قالب بیشتر آثار این نویسنده

ماشادو د آسیس به موضوع حسادت علاقه‌ی خاصی داشت و داستان بسیاری از آثارش نیز حول همین محور می‌چرخد. دن کاسمورو یکی از محبوب‌ترین آثار اوست ک هنوز هم که هنوز است در مدارس برزیل تدریس می‌شود. دن کاسمورو زندگی ماشادو د آسیس را که مترجم آثار شکسپیر بود بازتاب می‌دهد و تأثیر این نویسنده بر رئالیسم فرانسه را، به‌ویژه بر آثار بالزاک، گوستاو فلوبر و امیل زولا آشکار می‌کند. ماشادو د آسیس در رمان دن کاسمورو به آثار ادبی بزرگی چون هملت، رومئو و ژولیت و اتلو نیز اشاره دارد.

خیانت همسر

ماشادو د آسیس در رمان دن کاسمورو شکل دیگری از روابط خارج از ازدواج سنتی را به مخاطب نشان می‌دهد. داستان از دید شوهری روایت می‌شود که مورد خیانت همسر خود قرارگرفته است. دن کاسمورو با پیش روی در داستان به شرح داستان خیانت همسر عزیزش، کاپیتو، می‌نشیند که به گفته‌ی او، با نزدیکی با یکی از دوستان او به شوهر خود خیانت کرده و نتیجه‌ی این رابطه نیز پسری است که دن کاسمورو بعدها متوجه می‌شود فرزند حقیقی او نیست.

دن کاسمورو، رمانی بحث‌برانگیز از نگاه منتقدان برزیلی

با تمام این‌ها، حقایق و شواهدی که دن کاسمورو برای اثبات خیانت همسر به آن‌ها اشاره می‌کند را به‌راحتی می‌توان به روان رنجور او و پارانویا نسبت داد. گرچه دن کاسمورو، راوی داستان، خود هرگز این موضوع را نمی‌پذیرد اما ممکن است تمام این‌ها تنها محصول تخیل او باشند. بدین گونه تمام داستان از زبان راوی‌ای روایت می‌شود که سخنانش چندان قابل استناد نیست.

 مخاطب شاید هیچ‌گاه دقیقاً نداند که آیا کاپیتو به‌راستی به دن کاسمورو خیانت کرده است یا خیر. همین نکته سبب می‌شود که رمان دن کاسمورو به عقیده‌ی بسیاری منتقدین برزیل و طرفداران نویسنده، اثری جنجالی و بحث‌برانگیز باشد. به گفته‌ی دالتون ترویسان، نویسنده‌ی برزیلی، دن کاسمورو را نباید داستان خیانت کاپیتو که باید داستان حسادت دانست.

رئالیسم خاص ماشادو د آسیس

بسیاری بر این باورند که رمان دن کاسمورو اثر ماشادو د آسیس یکی از برگترین آثاری است که به زبان پرتغالی نوشته‌شده است. ماشادو د آسیس را استاد ادبیات امریکای لاتین می‌دانند و سبک رئال خاص او سبب می‌شود این اثر ارزش مطالعه و زمان شما را داشته باشد. دن کاسمورو الهام‌بخش آثار بسیاری بوده است و در سال ????، سریال کوتاهی نیز با اقتباس از این اثر و با عنوان کاپیتو منتشر شد.

خرید کتاب از سایت کاواک :

https://www.cavack.com/Item/5542

کتاب برادرزاده رامو

کتاب برادرزاده رامو

گفت‌وگویی خیالی و فلسفی

کتاب برادرزاده‌ی رامو اثر دنی دیدرو، نخستین بار در سال ???? منتشر شد. این اثر گفت‌وگویی خیالی و فلسفی است که دیدرو دو سال به تألیف و دو سال تنها به بازنگری آن پرداخت. دیدرو خود یکی از مهم‌ترین چهره‌های عصر روشنگری در فرانسه است. وی در این اثر خود که روایتی است کوتاه، سعی دارد تا با خلق گفت‌وگویی میان خود و شخصیتی خیالی، از موضوعاتی چون اخلاق، عشق و مذهب سخن بگوید. کتاب برادرزاده‌ی رامو اثر دنی دیدرو یکی از نخستین آثار ادبی است که در آن از تفکر لیبرال و فردگرایانه صحبت شده است. شاید به همین دلیل باشد که این اثر دیدرو را یکی از اصلی‌ترین آثار داستانی،فلسفی قرن هجدهم به شمار می‌آورند.

برادرزاده‌ی رامو اثر دنی دیدرو نخستین بار در آلمان و در سال ????، با ترجمه‌ی گوته انتشار یافت اما متن فرانسوی آن بعد از انتشار نسخه‌ی ترجمه‌شده ناپدید شد. نسخه‌ی آلمانی اثر به زبان فرانسه برگردانده شد و در سال ????، در اختیار فرانسوی‌زبانان قرار گرفت. برگردان فارسی این اثر نیز به ترجمه‌ی احمد سمیعی و از انتشارات علمی و فرهنگی در اختیار علاقه‌مندان قرارگرفته است.

طبق گفته‌های اندرو اس کوران، دیدرو در زمان حیاتش چندان مایل به انتشار کتاب برادرزاده‌ی رامو نبود؛ دیدرو در این اثر خود از موسیقی‌دانان و سیاستمداران مشهور بسیاری حرف به میان آورده بود که انتشار اثر ممکن بود بازداشت او را به دنبال داشته باشد.

همان‌طور که پیش‌ازاین گفته شد، دیدرو این اثر را در قالب گفت‌وگویی خیالی نگاشته است. قالب گفت‌وگوی اثر برای نویسنده این امکان را فراهم می‌کند تا به موضوعات موردبحث خود، از زوایای گوناگون بیندیشد. شخصیت برادرزاده‌ی رامو پسری است بی‌نهایت نامعتبر، غیرقابل اطمینان و بذله‌گو که سرتاپایش پر است از تناقض. به‌این‌ترتیب خواننده شاید هرگز کاملاً متوجه نشود که او چه زمان رفتاری محترمانه دارد و چه زمان قصد تحریک و آزار شخص مقابل را. هنر نویسنده آن است که حقایق را با هنرمندی هرچه تمام در چیزهای بی‌اهمیت به مخاطب نشان دهد.

برادرزاده رامو، که از دید بستگان ثروتمند و اعیان خود انگلی بیش نیست، به‌تازگی از خانه طردشده و دلیلش هم آن بوده که از پذیرش حقیقت سر باز زده است. او مغرورتر از آن است که گردن به عذرخواهی کج کند و بااین‌حال، در اینکه  به‌جای گرسنگی کشیدن، نقش دلال محبت را برای مردان ثروتمند بازی کند و با معرفی خانم‌های بدکاره به آن‌ها، چند صباحی به خرج این احمق‌های اعیان زندگی بگذراند، ایرادی نمی‌بیند.

«جامعه برای استعداد افراد ارزش قائل نمی‌شود؛ نمی‌گذارد روی پای خودشان بایستند. رهایشان می‌کند تا به پای ثروتمندان بیفتند؛ ثروتمندان احمق و تهی‌مغزی که به ریش بزرگانی چون بوفون، دوکلوس، روسو، مونتسکیو و دیدرو می‌خندند. نخبگان تهی‌دست در چنین شرایطی دو راه بیشتر ندارند؛ یکی آنکه چاپلوسی و تملق اغنیا را کنند و دیگری آنکه ذهن حساس و هنردوستشان را نادیده بگیرند و برخلاف ذات خود عمل کنند. اگر از راه فضائل می‌شد به ثروت رسید، من نیز یا تلاش می‌کردم فضیلت کسب کنم یا حداقل سعی می‌کردم راه اهل فضل را تقلید کنم. همه انتظار داشتند مانند یک احمق رفتار کنم و من هم خود را به یک احمق تبدیل کردم.»

در ادامه تکه‌هایی از کتاب برادرزاده‌ی رامو اثر دنی دیدرو را می‌خوانیم:

«ما مردم دروغی را که خوشایندمان باشد به‌یک‌باره می‌بلعیم اما حقیقتی که پیش رویمان است را جرعه‌جرعه فرو می‌دهیم.»

«به عقیده‌ی من بهترین حالت این دنیا حالتی است که شامل حال من نیز بشود. اگر بنا به نبود من باشد، دیگر چه فرقی دارد این دنیا بی‌نقص باشد یا خیر؟»

«مراقب باش چه می‌کنی؛ اگر یک‌بار فریبم دهی دیگر هرگز به تو اعتماد نمی‌کنم.»

«هر انسانی غرور دارد. من مایلم غرورم را زیر پا بگذارم؛ اما به خواست و اراده‌ی خودم، نه به‌اجبار و خواست دیگری.»

«قدرشناسی بار سنگینی است و هر بار سنگینی یک روز باید از شانه برداشته شود.»

کتاب فرمول

معرفی کتاب فرمول

 آلبرت لزلو بارابسی، محقق پیشرو و دانشمند، در این اثر خود از راهکارهای علمی رسیدن به موفقیت پرده برمی‌دارد.

بسیار پیش می‌آید که به پایان رساندن یک کار بزرگ و یا دستیابی به چیزی، به موفقیت ختم نشود؛ کاری که به ما محول شده بود را به پایان رساندیم اما ترفیع نگرفتیم، سخت کار کردیم اما توجهی که لایقش بودیم را دریافت نکردیم و یا ایده‌ای به ذهنمان رسید و با دیگران درمیان گذاشتیم اما هیچ جا از ما نامی آورده نشد. همیشه در گوشمان خوانده‌اند که استعداد و سخت‌کوشی کلید پیشی گرفتن از دیگران است؛ در دنیایی که امروزدر آن زندگی می‌کنیم اما این دو اصل معمولاً ما را به هدف دلخواهمان نمی‌رسانند.

لزلو بارابسی، یکی از متخصصان پیشرو، دانشمند شبکه و نویسنده‌ای است که متوجه این فاصله میان سخت‌کوشی و موفقیت شده است و در کتاب فرمول برای مخاطب آشکار می‌کند که موفقیت درواقع چیست؛ موفقیت مجموعه‌ای است از اتفاقاتی است که بر اساس افکار اطرافیان و حس تحسین آن‌ها نسبت به شما شکل می‌گیرند.

کیست که خواهان موفقیت نباشد؟! آن‌هم زمانی که در یک فرمول ساده و آماده جلوی‌مان است؟! بارابسی فیزیکدانی است که به دانش شبکه روی آورده و تصمیم گرفته تا موفقیت را موردمطالعه و موشکافی قرار دهد؛ او هزاران استاد، خلبان، قهرمان ورزشی و موسیقی‌دان موفق را بررسی کرده تا بیاید که آن‌ها چگونه و چه زمان به موفقیت رسیده‌اند. این بررسی‌ها به ? قانون موفقیت انجامید:‌

  1. عملکرد به موفقیت می‌انجامد؛ اما زمانی که نشود عملکرد را سنجید، این شبکه‌ها هستند که شما را به موفقیت می‌رسانند. دیگر اهمیتی ندارد که شما چه میدانید، اینکه چه کسی را می‌شناسید، یا بهتر بگویم، چه کسی شما را می‌شناسد مهم است. این شمایید که کار بزرگی می‌کنید اما مفید خواهد بود اگر افرادی که پیش از شما کار بزرگی انجام داده‌اند و به آن مشهورند، شما را بشناسند و بدانند شما تا چه اندازه عالی هستید.
  2.  عملکرد حد و اندازه‌ای دارد اما موفقیت بی‌حدومرز است. سرعت شما در دویدن محدودیتی دارد؛ میزان کیفیت کالای شما سرحدی دارد؛ اما پولی که می‌توانید به جیب بزنید و یا تعداد افرادی که می‌توانید بر آن‌ها تأثیرگذار باشید سقفی ندارد.
  3. موفقیت‌های پیشین ‍‍‍ضربدر شایستگی مساوی است با موفقیت‌های بعدی؛ موفقیت‌ها و کامیابی‌های گذشته در رسیدن به موفقیت‌های بیشتر مفید خواهند بود، به‌خصوص اگر کسی شما را به آن‌ها بشناسد. در حقیقت کامیابی‌های گذشته به شما کمک خواهند کرد که واقعاً عالی باشید؛ پس اگر کسی شما را نمی‌شناسد، خود را افرادی وصل کنید که شهرتی دارند. مردم به حرف کسانی که می‌شناسند توجه می‌کنند، حتی اگر این کار چندان عقلانی نباشد.
  4. موفقیت جمعی نیازمند تنوع و تعادل تمام اعضای گروه است و بااین‌حال در آخر تمام اعتبار و امتیاز گروه به یک نفر تعلق می‌گیرد؛ این پدیده را در ورزش بیشتر شاهد هستیم. در مدرسه دقیقاً برعکس این موضوع اتفاق می‌افتد؛ آنجا یک نفر تمام ‌کار را انجام می‌دهد و موفقیت نصیب تمام افراد گروه می‌شود.
  5. موفقیت در هر زمان با ثابت‌قدمی حاصل می‌شود. هیچ‌گاه دیر نیست. شما درست نمی‌دانید کدام تلاشتان به آن هدف دلخواه خواهد انجامید پس ناامید نشوید و دست از تلاش و سماجت برندارد. حالا حالاها زمان‌دارید.

فرمول رسیدن به موفقیت همین است! عالی باشید، کار بزرگی انجام دهید، با افرادی که با شما متفاوت‌اند یا از شما بهترند در ارتباط باشید، به تلاشتان ادامه دهید و تسلیم نشوید. این هم راهی علمی.

در کتاب فرمول، بارابسی تأکید می‌کند که جایگاه و احترام اجتماعی بایستی با ترکیب عمل و به رسمیت شناخته شدن همراه شود؛ این مسئله در دستیابی به موفقیت ضروری است. بارابسی کلان‌داده‌ها و موارد موردمطالعه و شواهد تاریخی را اهرمی قرار داده تا به‌وسیله‌ی آن قوانین نانوشته‌ی موفقیت را برملا کند و به این پرسش بپردازد که چه کسی به‌راستی از دیگران پیشی می‌گیرد و چرا؛ وی هم‌چنین به معرفی ?? قانون حاکم بر موفقیت می‌پردازد و به مخاطب خود می‌آموزد که چگونه به سود خود از آن‌ها استفاده کند را در دنیای امروزی می‌آموزد.

کتاب فرمول با ترجمه‌ی حامد رحمانیان و از  نشر نوین منتشر شده است.

مشاهده و خرید کتاب : https://www.cavack.com/Item/35327